روز عشق(14/8/92)+یه عالمه ترشی
خاطرات عاشقانه من ونفسیم
بهترین لحظه های من زیر سایه عشق تو
درباره وبلاگ


♥بــِسْم ِاللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمْ♥ وَإِن یَكَادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْر وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِین ♥♥♥♥♥♥ به صندوقچه خاطرات من ونفسیم خوش اومدین همنفسم:مهندس عمران من:دانشجوی پیراپزشکی عمر عشقمون:از زمانی که من 14 ساله و نفسیم 16 ساله بود الانم بعد از گذشت 7سال هر روز عاشقانه تر بهم نگاه میکنیم خاطرات اینجا رو تقدیم میکنم به تنها عشق زندگیم اینستامون:_manonafasiim_



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 654
بازدید کل : 283083
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 1370
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فافا

آخرین مطالب


 
شنبه 26 آبان 1392برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : فافا

سلام به همسر مهربونم و دوستای حاضر در وبلاگ من ونفسیم

این چند روز میخواستم دست به خاطره بشم اما بخاطر این ایام محرم دلم نمیومد خلاصه دیگه امروز دست به کیبورد شدمامروزم رفتم عشقم رو دیدم اما چون خاطره روز عشق قبل رو ننوشتم اول قبلی رو مینویسم چند روز دیگه اگه خدا بخواد همت کنم خاطره امروز رو مینویسم

خوب از اونجایی که بنده کمبود خواب شدید داشتم و در خواب بیداری الارم گوشی رو سه بار خاموش کردم و گرفتم خوابیدم به این امید که ده دقیقه دیگه بیدار میشم بیدار شدم اما نه ده دقیقه بعد بلکه نیم ساعت مونده به قرارسریع مانتومو شالم رو اتو زدم دویدم سمت حموم یه دوش گرفتم جینگیلاسیون انجام دادم تازه لاکم نزده بودم اون وسطا لاکم زدم یه نگاه به ساعت انداختم دیدم یه ربع به ده یعنی منی که همیشه نیم ساعت تاخیر داشتم اینسری با اینکه خواب مونده بودم یه ربع تاخیر داشتم نیدونم چرا یعنی با چه سرعتی حاضر شدم خودمم موندمنفس خان هم این وسط حاضر شدن عجله ای من تماس میگرفت منم چون مادر محترمم خونه بودن و خونه در سکوت کامل بود روم نمیشد جواب بدم و رد میکردم اخر همسری با اس گفت که ترشی ها سنگین من میام میزارم داخل راهرو بیا ببر که در این بین جریاناتی بوجود اومد تا من ترشی ها رو تحویل بگیرم که یه ربع تاخیر من به پنجاه دقیقه تبدیل شد(فافا در حال لبخند زدن به همسری)قربون عشقم برم که اصلا هیچی نمیگه هرچقدرم دیر کنمkiss.gif

مامان همسری پارسال هم زحمت کشیده بود چند مدل ترشی برام درست کرده بود واقعا دستش درد نکنه همیشه هم میدونه من مربای به دوست دارم فصلش میشه درست میکنه بهم میده امسال هم همسری بهم گفت داریم ترشی درست میکنیم مامان گفته برای فافا هم ببر منم که عشق ترشی کلی خوشحال شدممن فکر کردم دیگه مثل پارسال چند مدل ترشی نیست دو سه مدل اما دیدم وای بیشتر از پارسال کلی زحمت کشیدن خجالتم دادنبه شوشو جونم میگم واقعا چقدر خوبه من تنها عروس خانواده هستم انقدر منو تحویل میگیرید اگه یه جاری داشتم الان سهم ترشی من کمتر بود کلی خندید رفت به مامان 2 گفت منم خجالت کشیدم گفتم چرا گفتی گفت مگه چیه مامان کلی به حرفت خندید بامزه بود

تو پارک قدم زدیم حرف زدیم نارنگی پرتغالی که از خونه اورده بودم با نمک فراوون خوردیم خیلی چسبیدمانتو پاییزی که پارسال خریده بودم بعد از یک سال پوشیدم نفسیم هی میگفت بهت گشاد شده لاغر شدی و من بسیووووووووور در دلم ذوقیده میشدم و انگیزم برای کاهش وزن 6کیلو دیگه و رسیدن به وزن 58کیلو بیشتر از بیش شد

تو راه رفتن به پارک بودیم عشقم یه جمله گوهرباری از رو خشم گفت که اول شوکه شدم بعد دیگه از اون روز تا حالا منم یاد گرفتم جمله خودش رو تکرار میکنم میخندیمبعد از اینکه نفسیم من رو رسوند خونه سبد ظرف ترشی ها رو که مامانم خالی کرده بود دادم برد رفت سر خیابون از دور مثل همیشه دالی بازی کردیم تا در خونه باز شد رفتم سر ترشی ها از ذوق کم مونده بود برقصم خیلیییی زیاد بود هفت نوع ترشی دوتا مربازود به مامان 2 اس دادم مراسم تشکر و تقدیر به جا اوردم نشستم به ترشی خوردن نفسی هم تا شب هی اس میداد که کم بخور مریض میشی خلاصه تا موقع خواب هی میرفتم یه قاشق از این میخوردم یه قاشق از اونصبح بیدار شدم برم یونی مسواک به دست رفتم به سمت دستشویی دیدم یه جوریم حالم خوب نیست یدفعه حالت تهوع شدید گرفتم اومدم دراز کشیدم گفتم حتما معدم اول صبح خالیه اینجوری شدم اما دیدم نه قصد خوب شدن ندارم دیگه یه دوباری گلاب به رو شدم بعد از دوساعت حالم بهتر شد چهارتا کلاسم داشتم نرفتم همسری هم که در جریان گذاشتم کلی عصبانی شد گفت دیدی میگم کم بخور حرف گوش نمیدی حیف که حال نداری وگرنه اوج میگرفتم برات مواظب خودت نیستی حرف گوش نمیدیمنم گفتم دعوام کنی حالم بدتر میشه ها اما به خدا من خیلی زیاد هم نخوردم دیگه ترشی ها جورواجور بود از هر کدوم یه ذره خوردم اینجوری شد

عشقنامه:زندگی من خودم میدونم بعضی وقتا انقدر بداخلاق کم طاقت میشم که خودمم کلافه میشم از خودم اما تو همیشه یه جوری رفتار میکنی که همیشه خودم از رفتارم شرمنده میشم بعضی وقتا به خودم میگم هیچ مردی به مهربونی تو نیست حداقل من تو فامیل دوستا آشناها هیچ مردی رو به خوبی مهربونی صبوری تو ندیدم به رفتارات نگاه میکنم دلم به اینکه انقدر خوب مهربونی میسوزه خاله هام که خبر ندارن من تو زندگیم همچین فرشته ای دارم گاهی وقتا که میبینن چه کم طاقت زودجوشم میگن خدا به همسر آیندت رحم کنه خیلی کم طاقتی منم تو دلم میگم من یه مردی دارم که همیشه در مقابل این رفتارای من جوری برخورد میکنه که من از این همه مهربونیش شرمنده میشم حتی وقتی ازش عذرخواهی میکنم بابت کارم میگه من که چیزی یادم نمیاد که بخاطرش ببخشمت عشق من اگه اخلاقش غیر از این بود جای تعجب داشت عشق من مرد من تو دنیا یه دونس اونم مال منه

ازت معذرت میخوام بخاطر حرفها رفتارایی که داشتم عمر من

بخدا یه نگاهت رو با کل دنیا عوض نمیکنم دوست دارم بیشتر از جونم

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

نظرات شما عزیزان:

Ati
ساعت20:03---25 مرداد 1397
بازم من موندم بی رمز
رمز خودمم يادم نيست

خانوم گل
ساعت11:22---8 آذر 1392

فافا جون کجایی؟پست جدید میخوایم

پاسخ:رفته بودم مسافرت عزیزم حتما امروز پست میزارم



رویا
ساعت1:47---8 آذر 1392

سلام گلم تازه با وبلاگت آشنا شدم اگه دوس داشتی منو لینک کن و بهم رمز بده
ممنونم

پاسخ:سلام رویای عزیزم خوش اومدی به صندوقچه ما

هم لینک شدی هم رمز داده شد



Elia
ساعت0:28---8 آذر 1392

خانومیctrl رو فشار بده نگه دار. بعد دکمه ی - رو فشار بده صفحه رو کوچیک کن

پاسخ:باشه عزیزم ممنون



مریم
ساعت15:44---7 آذر 1392

چقدر خوبه که یه نفر توی زندگی آدم باشه که بخاطرش زندگی کنی
انشالله خوشبخت و عاقبت به خیر بشین
میشه به منم رمز بدی؟

واقعاایشالا همه از این امیدهای خوب واقعی برای ادامه زندگیشون داشته باشن

ممنون عزیزم

مریم جون اگه وبلاگ داری ادرس بزار رمز بدم



غزل
ساعت13:32---7 آذر 1392

فافا جون كجايي دختر
اين روزا اصلا نيستي
بيا و دست به كيبورد شو ببينم با ترشي ها چيكار كردي
نكنه ترشي ها رو خوردي بلا ملاي سر خودت اوردي

مسافرت بودم وهمچنان امتحان میان ترم دارم به مقدار دو عدد از نوع سخت و ترسناک

ترشی ها مقداری در معده و مقداری در یخچال به سر میبرن و به شدت منتظر قتل عام شدنشون توسط بنده هستن



دریا
ساعت0:27---6 آذر 1392
رمزو تایپ نمیکنه اصلا چرا؟؟؟؟؟
پاسخ:ناراحت نباش عسیسم با یه مرورگر دیگه امتحان کن


دریا
ساعت19:01---5 آذر 1392

وای استخارش بد اومد اخههههه
منم اره قهرم

پاسخ:دریا جون دلت رو بزن به دریا هرچی صلاحته ایشالا پیش بیاد

قهر کار زشت وبدیه دوست باش دیگه برید صفاسیتی

خاطراتت رو تا مهر خوندم



♥✿•´¯`•ღ مـــــآه بــآنـــو♥✿•´¯`•ღ
ساعت20:25---4 آذر 1392

سهلام بی وفا...راسدی میتونی ادرسموتولینکات بذار

پاسخ:سلاااام باوفا اخیییییییییش اینجوری راحت تر بهت سر میزنم تو لینکام نبودی سختم بود

 ادرس رو بزار لینک کنم ماه بانو جون



دریا
ساعت0:46---4 آذر 1392
راستی میلینکمت
پاسخ:تو هم لینک شدی دریا جون


دریا
ساعت0:46---4 آذر 1392

سلام وبلاگت جذاب وبسیوووووور باحاله
نمیخوام سرتو درد بیارم اما دلم میخواد به وبلاگ ما هم سر بزنی...بیای میبینی قضییه چیه..منتظرم

پاسخ:خوش اومدی عزیزم

باحاله دقیقا یعنی چی

حتما میام دریا جون



مبینا
ساعت0:33---4 آذر 1392
سلام عزیزم مطالبت واقعا به دل میشینه.ان شا... عاشقانه هایتان ابدی باشه.اگه امکانش هست رمزو واسم بفرست.
پاسخ:سلام مبینا جون ادرسی ندارم عزیزم که رمز بفرستم


Elia
ساعت20:03---3 آذر 1392

خانومی گذشته رو نخون خب. اون پست هایی که توی صفحه هست رو بخون. مثلا پست ثابت رو که می تونی ببینی؟ و پست های پایینش
راستی بازم اپ کردم

پاسخ:اومدم عزیزم اما نوشته هات خیلی باریکن منوشم سمت راست میاد نصفه نیمه نیدونم چرابرای من اینجوری باز میشه



وبلاگچه خاطرات
ساعت18:49---3 آذر 1392

مطلب جتیت بذار دیـده!!!ای بابا جــــــــــــان!

پاسخ:امتحانای نیم ترمم شروع شدهبه زودی پست میزارم دوتا روز عشق رو ننوشتم



Elia
ساعت14:17---3 آذر 1392

خانومی اپ کردم بهم سر بزن
ینی چی؟ نمی تونی پست هامو بخونی یعنی؟

اره عزیزم میام اونجایی که نوشته به انگلیسی پست کلیک میکنم روش عنوان پست میاد اما میزنم چیزی باز نمیشه صفحه سفید میاد



elia
ساعت14:48---2 آذر 1392

بیای که خوشحال میشم
صلوات؟ تازه اسفند هم دود کردم واستون

پاسخ:عزیزم من میام پست هاتم میزنم اما برام باز نمیشه چیزی

واااای عزیزم چقدر لطف داری یه دنیا ممنونم ازت



elia
ساعت23:26---30 آبان 1392

سلام خانومی. به خدا وبلاگتو دیدم یه لحظه اشک توی چشمام جمع شده بود. بزنم به تخته هزااااار ماشالا چشم حسود کووووووور
تا حالا زوج به این خوشبختی ندیده بودم که این قدر صادقانه همدیگرو دوس داشته باشن.
هزار ماشالا
اللهم صلی علی محمـــــــد و ال محمد
واقعا از صمیم قلبم خوشحال شدم و برای خوش بختیتون دعا می کنم
لینکت هم می کنم عزیزم لطف می کنی به منم سر بزنی

پاسخ:سلام عزیزم خوش اومدی به صندوقچه ی ما

ممنون عزیزم خیلی لطف داری

از صلواتت خیلی حس خوبی گرفتم

حتما میام دوست جدیدم



غزل
ساعت13:56---30 آبان 1392

خوشبحالت
يه دستي رو سر منم بكش كه مثل مادرشوهرت نصيب ما هم بشه
راستي من رمز ندارم با اجازه اگه امكانش هست به منم بده

پاسخ:ایشالا غزل خانوم یه عروس گل بشه و قسمت یه مادرشوهر گل تر از خودش بشه

فرستادم عزیزم



پیچک
ساعت14:59---29 آبان 1392

چه حالب مامان پیچ هم به من ترشی میده......هرچند پیچک زیاد نمیخوره مثه تو شیطون

پاسخ:دستشون درد نکنه پس شمام نوش جونتاخه ترشیجات خیلی خوجمزن برعکس شیرینی ها



مهسا
ساعت14:20---29 آبان 1392

عشقتون پاک وجاودان
لبتون خندون
زندگیتون مرفه وبه دوراز دغدغه
ارزوی خوشبختی واستون دارم
ایشالا به هم برسید
اگه امکانش هس به منم کد بده
البته اگه امکانش هس

پاسخ:وای عزیزم خیلی قشنگ نوشتی ممنون

بعله رمز فرستاده شد



خانوم گل
ساعت21:25---28 آبان 1392

به به چه همه ترشی
دست مامانه همسلیت درد نکنه.معلومه خیلی عروسشو دوست داره ها

پاسخ:دلت نخواسته باشع

دل به دل راه داره



ميشا
ساعت8:52---27 آبان 1392

آفرين به اين مامان2 باسليقه ...
واقعا من اگه اينهمه ترشي بخورم درجا فشارم ميوفته.. معلومه كه حال آدم بد ميشه...

پاسخ:واقعا دستشون درد نکنه...

حالم بد نشد که یه جوری شدم



همسری
ساعت16:55---26 آبان 1392

سلام جیگرم
اول بگم که خانومی خالی میبندها یه نگاه من که سهله همچیو با ترشی عوض میکنهD:
نه چرا اونجا نوشتی فافا در حال لبخند زدن بگو با چوب جلو در وایساده بودی دیگهP
بیشتر از جونم دوست دارم زندگیم

پاسخ:سلام به روی ماهت خواننده اول همیشگی من

نخیرم لووووووووس

نه عشقم کمربند بود چوب نبود کع

میخواااااااااااااااااااااامت هوارتااااااااااااااااااا



وبلاگچه خاطرات
ساعت13:44---18 آبان 1392

هیچی باز نمیشه...

پاسخ:اون دوتا پست نمودار کاری بود عزیزم برای همسری زورم اومد ایمیل کنم گذاشتم اینجا ببینه الان پاک کردم

عکس کادو کیک دیدی؟اگه نتونستی ببینی بگو یک ساعت بدون رمز کنم بخاطر تو دوست خودم بیای ببینی



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: